هر بازیگر در عرصه روابط بینالملل، دارای چارچوب و الگوی خاص و منطق درونی تعریف شده خاص خویش، برای فعالیت در میدان سیاست خارجی است. در این مقاله تلاش شده به بررسی این سوال مهم پرداخته شود که مولفههای ...
بیشتر
هر بازیگر در عرصه روابط بینالملل، دارای چارچوب و الگوی خاص و منطق درونی تعریف شده خاص خویش، برای فعالیت در میدان سیاست خارجی است. در این مقاله تلاش شده به بررسی این سوال مهم پرداخته شود که مولفههای فقه سیاسی در حوزه سیاست خارجی کدام است و آثار این مولفهها در سیاست خارجی بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی چگونه قابل تحلیل است؟ مقاله پیش رو توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانهای به بررسی سوال مورد اشاره پرداخته است. یافتهها بر این امر دلالت دارد که فقه سیاسی تعریفکننده الگویی است در قالب اسلام سیاسی، که در روابط بینالملل بهعنوان یک نظریهی اسلامی مطرحشده است. اساساً فقه سیاسی پاسخهای دین به معضلات سیاسی جامعه نیز تعریف شده است. بنابراین در جامعه سیاسی شکل گرفته بعد از انقلاب، در چارچوب حکومت اسلامی، سیاست خارجی متاثیر مولفههای فقه سیاسی در این زمینه است. قاعده نفی سبیل، عدالت محوری، حمایت از مسضعفین، استقلال و خودکفایی و عد اعتماد به دشمنان از مهمترین مولفههای فقه سیاسی در سیاست خارجی است. آثار مولفههای مورد اشاره به صورت، استکبارستیزی و مقابله با نظام تکقطبی، مرزبندی با دشمن، دفاع از نهضتهای آزادیبخش و محور مقاومت، صدور انقلاب اسلامی و حمایت از بیداری اسلامی، صلحدوستی بینالمللی، ضدیت با استکبار و حفظ استقلال، عدم هراس از تهدیدات دشمنان و توجه به مصلحت در بیانیه گام دوم نمود داشته است.